کاشی برای دلار
سنگفرشها، چمنزارها و محوطههای پرگیاه اجازه نفوذ آب بارشی به زمین برای پر شدن مجدد منابع آبی را نمیدهند و ممکن است باعث سر رفتن آب و آسیب به همسایهها شوند، زیرا آب در سطح شیب دار به سمت نقاط پستتر حرکت میکند. از یافتههای برجستهٔ این محوطه میتوان به دو کورهٔ پخت سفال (که فضاهای دستکند درون زمین آنها برجای مانده) اشاره نمود. از جمله میتوان به تکیه معاونالملک اشاره کرد که گفته میشود بنای اولیهٔ آن با نقاشیهای دیواری تزئین یافته بوده و پس از تخریب تکیه و بازسازی آن به اهتمام حسنخان معاونالملک با کاشیهای نقاشیشده با مضامین مذهبی پوشانده میشود. وهمچنین از ماهیت و بار مذهبی خود تن رها میکند؛ که تنها با دوخط منحنی پیوسته به هم کشیده میشود. ظاهراً معمار بزرگ این تکیه خواسته بود ثابت کند که نقشه یک ساختمان را طوری میتوان طرح کرد که بدون دکوراسیون و تزیین هم ابهت و جلال خود را حفظ کند. هنگامی که ابوسعید بهادرخان (آخرین فرمانروای ایلخانیان) در سال ۷۳۶ هجری درگذشت، جلالالدوله اسکندر بن زیار مَلِک پادوسپانیان بود. در سال ۸۰۷ هجری، ملک طوس را یکی از برادرزادگانش، به نام اسکندر پور گستهم پور زیار، به قتل رساند. کمتر از ده سال بعد، مرعشیان که آماده میشدند با اسکندر شیخی (شاهزاده چلاوی و مدعی وراثت کیا افراسیاب) مقابله کنند، ملک سعدالدوله طوس، دیگر فرزند تاجالدوله زیار پادوسپانی، را به ولایت رستمدار منصوب کردند؛ اما ملک طوس مخفیانه با اسکندر شیخی، که در رکاب تیمور گورکانی حاضر بود، مکاتبه میکرد و حامی او شد.
ملک طوس توانست تیمور را متقاعد کند که از جان سادات مرعشی بگذرد و اسکندر شیخی توانست به عنوان فرماندار مازندران منصوب شود. سید ظهیرالدین مرعشی که معاصر با ملک کیومرث بود، نسب او را به کیومرث پیشدادی و آدم میرساند. کیومرث همواره از اختلافات داخلی سادات مرعشی برای تضعیف این دودمان بهره میبرد و با حمایت از طرفین این درگیریها به قدرت و تسلط خود میافزود. اما شاهزاده پیرمحمد کاری برای او نکرد و کیومرث را در حبس نگهداشت. با این حال هیچکس پس از مرگ تیمور وصیت او دربارهٔ پیرمحمد جهانگیر را جدی نگرفت و بحران جانشینی تیمور از مسائل مورد نزاع آتی گردید. در این منطقه مخالفان مشروطه نیز فعال بودند و در این مخالفت علاوه بر مسائل بومی، عوامل خارجی نیز مساعدت داشت. سد سنگریزهای کمالصالح که بر روی رودخانه تیره، از سرشاخههای دز و در ۷۴ کیلومتری جنوب غربی شهر اراک احداث شده است، آب مورد نیاز شهرهای اراک، شازند و صنایع بزرگ منطقه را تأمین میکند. علاوه بر کتابهای نامبرده، کتیبههایی که از دوران ملک کیومرث باقی ماندهاند، اهمیت ویژهای دارند و در فهم تاریخ دودمان پادوسپانی و شرایط سیاسی منطقه کمک میکنند. پنج کوه مقدس چین بیش از سه هزار سال مورد پرستش بودهاند و موقعیت جغرافیایی ویژه و ارتفاع چشمگیر آنها از سطح زمین، موجب اهمیت آنها در فرهنگ چین شده است.
ملک کیومرث در ۸۵۷ هجری، پس از حدود پنجاه سال حکومت، درگذشت و او را در جوار امامزاده طاهر مطهر در کجور دفن کردند. به فرمان شاه، از این پس پیشوند «مشهدی» را مانند حاجی و کربلایی بر نام کسانی که به مشهد میآمدند اضافه کردند. پس از غلبه مغولان بر ایران و فروپاشی خلافت عباسیان، زمینههای گسترش تشیع در کاشی جدید ایران فراهم شد. پس از مدتی حکومت باوندیان، در شرق مازندران، دستخوش تغییر شد و با به قتل رسیدن فخرالدوله حسن باوندی، حکومت آمل به دست کیا افراسیاب چلاوی افتاد. اسکندر، که پیشتر با کیومرث اختلاف داشت، او را آزاد کرد و اسب و پولی به او سپرد تا هر جا میخواهد برود. به گفتهٔ چراغعلی اعظمی سنگسری، گستهم را برادرش جلالالدوله اسکندر، به دلیل اختلافات خانوادگی به قتل رسانده بود. در دورهای که ملک کیومرث به سیاست وارد شد، مناطق حوزهٔ دریای مازندران تحت کنترل چندین دودمان محلی بود که با یکدیگر پیوندهای خانوادگی داشتند و بر سر زمینها نزاع میکردند و در امور داخلی همدیگر دخالت مینمودند.
تا پیش از تهاجم صفویان، در حدود هزار سال دولتهای محلی بر طبرستان حکومت میکردند و در مناطق مختلف این ناحیه، دولتهای متفاوتی مستقر بودند. در سال ۷۹۴ هجری تیمور به مازندران لشکرکشی نمود و این سرزمین را فتح کرد. با آن که در ۷۹۵ تیمور گورکانی به طبرستان آمد و این سرزمین را مطیع خود کرده بود، همچنان قلعهٔ نور در تصرف کیومرث باقی ماند. پادوسپانیان خاندانی از بازماندگان ساسانیان بودند که در غرب مازندران امروزی و سرزمین رویان حضور داشتند. سربداران حکومت جدیدالتأسیس معاصر این دوران، توانست خراسان را فتح کند و در نتیجه طغاتیمور مغول گریخت و به حاکمان محلی مازندران پناه آورد. با پایان کار ایلخانان مغول، دورهٔ ملوکالطوایفی آغاز شد که کشور تجزیه شده و حکومتهای محلی بسیاری ایجاد شدند. اسکندر پس از اردوکشی تیمور به آذربایجان، بر قلمرو خود افزود و بسیاری از قلعههای رستمدار را به افراد زیردست خود سپرد. اسکندر نهایتاً در سال ۸۰۷ هجری در جنگلهای تنکابن توسط ارتش تیموری کشته شد؛ اما کیومرث به شیراز رفت و از برادر رستم تیموری، دربارهٔ او شکایت کرد. کیومرث پیش از به قدرت رسیدن، در زمان حملهٔ تیمور گورکانی به طبرستان در سال ۷۹۴ ه، یکی از قلعههای قلمرو عمویش، ملک طوس، را در دست داشت.